۵ گام برای رسیدن به مدیریت بازاریابی موثر
آیا تا به حال این سوال برایتان پیش آمده است که چگونه روشهای بازاریابی رقیب شما باعث موفقیت او میشود؟ یا اینکه چگونه برخی سازمانها میتوانند نوآوریهای بازاریابی خود را ساده و بدون تلاش جلوه دهند؟ فرقی ندارد تمرکز شما بر روی رسانههای اجتماعی، بازاریابی از طریق ایمیل یا از طریق روابط عمومی و یا هر جنبه دیگری باشد، داشتن یک رویکرد مدیریتی برنامهریزی شده و استراتژیک برای بازاریابی موفق ضروری است.
در این مقاله، قصد داریم ۵ مرحله از روند مدیریت بازاریابی را ارائه دهیم که به شما کمک میکند تا تیم خود را به سمت موفقیت هدایت کنید، پس از آن شما میتوانید به طور موثر و با روش صحیح ارزیابی، تولید و اجرای کمپینها را انجام دهید.
مدیریت بازاریابی
مدیریت بازاریابی یک دستورالعمل و فرآیند ساده نیست که شما یک بار آن را اجرا کنید و برای همیشه کنار بگذارید. این روند بخشی پویا، بلندمدت و در حال تغییر در استراتژیهای بازاریابی شما است، در نتیجه همواره نیاز به اقدام، تجزیه و تحلیل و انعطافپذیری دارد.
یک رویکرد اصولی مدیریت بازاریابی استراتژیک دارای چندین عنصر است. برای دستیابی به یک نتیجه بهینه میبایست عناوین زیر را مد نظر داشته باشید:
■ افزایش مستمر بهرهوری تیم
■ رسیدن به همکاری ثمربخش و تشویق
■ تعیین اهداف قابل اندازهگیری
■ مستند کردن استراتژی و نتایج
■ رصد و زیر نظر داشتن نتایج
■ بهینهسازی پیشرفتها برای کمپینهای آتی
۵ مرحله برای ایجاد فرآیند
اگر یک مدیر بازاریابی هستید و پیشاپیش با اصول بازاریابی و یا مارکتینگ آشنایی دارید میبایست بدانید که هدف ما صحبت در مورد شخصیت مشتریان یا اجرای یک کمپین SEO نیست. در عوض، ما بر توسعه، اجرا، و اندازهگیری طرحی تمرکز میکنیم که مشتریان را به سرعت به سوددهی برساند.
در این بخش پنج مرحله برای راه اندازی و رسیدن به یک فرآیند مدیریت بازاریابی سازمانیافته و موثر آورده شده است.
مرحله اول: تجزیه و تحلیل انجام دهید
یک فرآیند مدیریت بازاریابی مبتنی بر داده، بر اساس تجزیه و تحلیل ساخته شده است. شما باید اطلاعات کاملی در مورد مخاطبان هدف و رقبای خود داشته باشید و تحقیقات لازم را در مارکت انجام دهید. بدین منظور بسیاری از مشاغل از تحلیل SWOT استفاده میکنند (بررسی نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها).
تیمهای بازاریابی باید از بازار هدف خود، شامل خواستهها، مشکلات و نقاط ضعف خود آگاهی کامل داشته باشند. دادههای فعلی مشتریان نیز ممکن است اطلاعاتی را در مورد اولویتها و نیازمندیهای مارکت برای شما فراهم کند.
برای ارزیابی میزان موفقیت کمپینهای قبلی، باید KPI (شاخص کلیدی عملکرد) آنها را نیز تجزیه و تحلیل کنید.
استفاده از یک پلتفرم دیجیتال متمرکز ویژه کار، دستیابی به این اطلاعات را بسیار آسانتر خواهد ساخت. همچنین میتوانید به سادگی کمپینهای بازاریابی در حال انجام خود را تحت نظر بگیرید تا الگوها را شناسایی کرده و میزان اثربخشی روشهای بازاریابی خود را ارزیابی کنید.
مرحله دوم: اهداف دقیق تعیین کنید
حدود نیمی از شرکتها جذب مشتریان جدید را هدف اصلی خود میدانند. روشهای مختلفی وجود دارد که تیمهای بازاریابی میتوانند با استفاده از آنها میزان اثربخشی بازاریابی را بسنجند. این روشها ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- تعداد لیدهای واجد شرایط (Qualified leads) در یک دوره معین
- سطح تعامل مشتری
- نرخ تبدیل (Conversion rate)
- آگاهی از برند (Brand awareness)
■ همچنین اغلب از سیستم SMART برای ارزیابی موفقیتآمیز بودن هدفگذاری در بازاریابی استفاده میشود. در این سیستم اهداف شما باید دارای ویژگیهای زیر باشد:
■ خاص یا مشخص بودن (Specific): هدف شما میبایست به وضوح بیان کند که چه کاری باید انجام شود و چه کسی آن را انجام خواهد داد و به نحوی خاص باشد تا برای همه قابل درک شود.
■ قابل اندازهگیری (Measurable): شما میتوانید اهداف خود و پیشرفت آنها را با اندازهگیری، ارزیابی کنید. این فاکتور به شما کمک می کند تا در برنامه و مسیر خود به درستی پیش بروید.
■ قابل دستیابی (Achievable): تعیین اهداف واقعبینانه و منطقی که قابل دستیابی باشد احتمال موفقیت پروژه را بیشتر میکند.
■ مرتبط - واقع گرایانه (Relevant): یک هدف مرتبط و واقعگرایانه زمانی معنا پیدا می کند که با چشمانداز پروژه و فرهنگ جامعه و ساختار سازمانی مطابقت داشته باشد.
■ دارای چارچوب زمان معین (Time-bound): هر هدف باید یک برنامه زمانی مشخص برای تکمیل داشته باشد.
مرحله سوم: ابزار خود را تحت کنترل داشته باشید
مدیران بازاریابی اغلب کمپینهای زیادی را در پلتفرمهای مختلف به طور همزمان مدیریت میکنند.
آنها از الگوها یا همان تمپلیتها برای هدایت اعضای تیم خود در یک مسیر واحد و ثابت استفاده میکنند تا تضمین کنند که همه چیز بدون مشکل پیش میرود.
هنگامی که یک کمپین جدید راه اندازی میکنید، تمپلیتها به عنوان یک ابزار مفید هستند. همچنین اگر کمپینهای موجود را بهروزرسانی کنید تا کمپینهای جدید را سریعتر راهاندازی کنید، نیازی به شروع از صفر نخواهید داشت. یک تملپیت کمپین بازاریابی را انتخاب کنید که به شما این امکان را میدهد که اهداف را متصور شوید و تصمیمات خود را بر اساس اطلاعات قابل تاییدی که دارید بگیرید.
مرحله چهارم: از اتوماسیون استفاده کنید
به منظور به روز بودن و استفاده موثر از منابع، اتوماسیون وظایف ضروری است. در واقع، هزینه تکنولوژیهای اتوماسیون بازاریابی به سرعت در حال افزایش است و انتظار می رود تا سال ۲۰۲۳ از ۲۵ میلیارد دلار فراتر رود و با سرعت ۱۴ درصد در سال رشد کند.
در حالی که تکنولوژی کارهای تکراری و خسته کننده را انجام میدهد، تیم شما با پلتفرمی که دارای اتوماسیون (automation) و ادغام (integration) است بیشترین بازده را خواهد داشت و در نتیجه تمرکز روی خلاقیت در مشاغل بیشتر خواهد شد.
مرحله پنجم: کمپینهای خود را زیر نظر داشته باشید
آخرین مرحله از فرآیند مدیریت بازاریابی باید نظارت بر کمپینهای شما باشد تا مطمئن شوید همه چیز طبق برنامه پیش میرود.
میتوانید به صورت همزمان با نظارت بر دادههای خود بررسی کنید که آیا به اهدافی که در شروع فرآیند تعیین کردهاید میرسید یا خیر. همچنین میتوانید آنها را برای کمپینهای بعدی اصلاح و بهبود بخشید. نرمافزاری را انتخاب کنید که پیگیری کمپینهای فعلی و گذشته را برای شما آسان کند. انجام این کار به شما کمک میکند افت و خیزهای بازار هدف خود را بشناسید و به سادگی تغییرات را شناسایی کنید.
بهینه سازی
ابتکارات بزرگ در بازاریابی توسط یک مدیر شایسته تنظیم میشود، اما آنها توسط یک تیم بازاریابی هدایت میشوند.
اگر میخواهید تیم خود را بهطور مؤثر رهبری کنید، چه مدیر بازاریابی باشید و چه صاحب کسبوکار، درک و به کار بردن هر ۵ عنصر فرآیند مدیریت بازاریابی بسیار مهم است.